غایت مطلوب اصولگرایان، ارائه گزینه مشترک برای انتخابات ریاست جمهوری 96 است اما تحقق این هدف با اما و اگرهایی روبهروست.
به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، اصولگرایان برای معرفی نامزد مطلوبشان در خرداد 96، این روزها سخت مشغول رصدکردن فضای سیاسی کشور هستند. برخلاف اصلاحطلبان که "مصلحت حسن روحانی" را بر هر پِلَن آرمانی دیگری ترجیح میدهند، راستمنشان عرصه سیاست اما در وضعیت غیرقابل پیشبینی قرار دارند. اصولگرایان
برای جلوگیری از تکرار تاریخ و ناکامی انتخابات 92، راهی جز وحدت و ارائه
گزینه مشترک در انتخابات دور دوازدهم ریاستجمهوری ندارند. این غایت مطلوب
است؛ اما چه کسی است که نداند، سیاست، عرصه فضیلتخواهی نبوده و طیفهای
سیاسی هر کدام فراخور شرایط درونحزبی و برونحزبی خود، به انتخاب گزینه
"صالح" و "اصلح" مبادرت میورزند. با طرح مقدمه مزبور، این سوال مطرح
میشود که اساسا اصولگرایان برای استقبال از انتخابات سال آینده، به چند
گعده و دسته تقسیم میشوند؟ این دستهها هر کدام چه برنامهای در سر دارند؟
مثلث امید/ به نام 94 به کام 96
در
جریان انتخابات اسفند 94 از مجموعهای رونمایی شد که دو سال و اندی قبلتر
از آن، کلنگ بناشدناش به شکل غیررسمی به زمین زده شده بود. مجموعهای که 3
سرمایهگذار داشت؛ اصولگرایان به اصطلاح میانهرو، اصلاحطلبان و حامیان
دولت یا همان اعتدالیون. این سرمایهگذاری، چنان تجربه پرخطری برای
بانیاناش بود که عضویت در آن را همراه با اما و اگر مینمود. ریسکی که از
عدم اقبال عمومی و حذف از بهارستان نشأت میگرفت. چه آنکه کاظم جلالی در
پاسخ به عوض حیدرپور نماینده مجلس نهم که پرسیده بود "آیا به لیست امید
تهران بیایم یا خیر" گفت: "ما در تهران همه در حالت ریسک هستیم و نمیدانیم
دارد چه اتفاقی میافتد."
هر
چه بود، "دست راست لاریجانی" دل به دریا زد و وارد معامله با امیدیها شد؛
معاملهای که چنانچه اراده "فیلسوف اصولگرا" و پاداش همراهی وی با اعتدالِ
حسن روحانی نبود، محقق و مسجل نمیشد. هر چند، تعداد منسوبین علی
لاریجانی در لیست امید، تنها در دو نفر خلاصه میشد(کاظم جلالی و بهروز
نعمتی) اما یقینا بخش اعظمی از حامیان دولت و قِسمی از اصلاحطلبان،
قلبشان با عارف بود و عقلشان با لاریجانی؛ همین شد که در جلسه انتخابات
هیئترئیسه موقت مجلس، به سبک رونالدینیوی برزیلی! به عارف نگریستند و به
لاریجانی پاس گل دادند.
تأکید
اصلاحطلبان بر عارف ((که بیشتر متأثی از اتمسفر هیجانبرانگیز انتخابات
تهران بود تا دورخیز جدی جهت فتح قله پارلمان)) و احتیاج مبرم لاریجانی به
آرای اصولگرایان، سبب شد تا در هنگامه دوختن ردای ریاست، سایز مدنظر
اصلاحطلبان نسبت به اصولگرایان، متفاوت از آب دربیاید. یکی بر تن عارف و
دیگری بر تن لاریجانی.
این
شکاف مقطعی بود. پس از تفوق لاریجانی بر عارف، نوبت به پردهبرداری از
قول و قرارها و واسطهگریهای پنهان رئیس مجلس جهت پیروزی گزینههای متبوع
فراکسیون امید در انتخابات نواب و دیگر کرسیهای هیئترئیسه رسید. این
تلاشها نتیجهبخش هم بود؛ به گونهای که نائبرئیس اول، یک اصلاحطلب و
نایبرئیس دوم، چهرهای اصولگرا اما بسیار نزدیک به اصلاحطلبان، حداقل در
عرصه سیاست داخلی، دَم گوش لاریجانی جلوس کردند. اکنون لاریجانی در میانه
انبوه کسانی قرار گرفته که راه و مسلکشان هر چه هست، قطعا با جنس گفتمان
غالب در مجالس هشتم و نهم، متفاوت است.
اما
این پایان ماجرا نبود؛ کاظم جلالی درباره شائبه دعوت لاریجانی از عارف
برای حضور در رأس مرکز پژوهشهای مجلس گفت: نام عارف زیبنده ریاست مرکز
پژوهشهای مجلس است. به نظر میرسد، حاتمبخشیهای "آقای رئیس" و اعوان و
انصارش برای اصلاحطلبان تمامی ندارد.
همه
اینها را اگر به گُسیلشدن یاران لاریجانی از فراکسیون فراگیر
اصولگرایان(ولایت) به سمت فراکسیون تازه تاسیس "اعتدال" که گفته میشود:
متشکل از همان مثلث لیست امید یعنی اصولگرایان میانهرو، اصلاحطلبان و
حامیان دولت است، اضافه کنیم، نتیجه خواهیم گرفت که مهمترین تصمیم
سیاسی لاریجانی و مریداناش از امروز تا شروع انتخابات 96، تحکیم روابط با
اعتدالیون و اصلاحطلبان هم ائتلافی با ایشان خواهد بود. در همینباره،
لاریجانی پیرامون احتمال تک دورهایشدن ریاستجمهوری حسن روحانی گفت: "این
احتمال را قوی نمیبینم؛ حسن روحانی در مسیر درستی قدم برداشته است."
از
سوی دیگر، لاریجانی با هوشتر از آن است که یک شبه، به اصولگرابودنش شک
کند! او همواره اصولگرا بوده و هنوز هم خود را یک اصولگرای با سابقه
میداند. یادمان نمیرود و نخواهد رفت که در انتخابات ریاستجمهوری 84،
شورای هماهنگی نیروهای انقلاب به زعامت علیاکبر ناطقنوری، از لاریجانی به
عنوان کاندیدای نهایی خود رونمایی کرد و محمدرضا باهنر شد، رئیس ستاد
انتخاباتی وی. حال لاریجانی قصد ندارد، به کُل، از "ولایتیها" دل بِکَنَد!
بهانه دیگری که موجب میشود تا لاریجانی به سابقه پر مایه و مغز
اصولگراییاش پشت نکند، ترس از نوشتهشدن ناکامی اصولگرایان از سوی رقبایش،
به پای خود است. ناکامی که میتواند معلول، در حاشیهماندن فراکسیون ولایت
باشد.
در همینباره، بهروز نعمتی سخنگوی هیئترئیسه مجلس و چهره
نزدیک به لاریجانی در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان در پاسخ به این
سوال که جدایی علی لاریجانی از فراکسیون ولایت تا چه حد جدی است گفت: "من
بعید میدانم که این اتفاق رخ بدهد."
اصولگرایان/ از دود سفید خبری نیست
شورای
ائتلافی اصولگرایان با میدانداری تشکلهای مخالف دولت اعتدالگرای حسن
روحانی، ضمن جداکردن حساب انتخاباتی خود از علی لاریجانی، پای در کارزار
انتخابات 7 اسفند نهاد؛ اما خوشبینترین فعال اصلاحطلبی هم فکرش را
نمیکرد که نتیجه انتخابات تهران آن چیزی شود که شد! برخلاف
اصولگرایان به اصطلاح میانهرو که با بِرَند لیست امید وارد مجلس شدند و
اکنون زیر بیرق رئیس مجلس، سیاستورزی میکنند، تکلیف اصولگرایان
دستاندرکار شورای ائتلافی برای انتخابات 96، هنوز مشخص نیست.
لزوم
ادامه مسیر شورای ائتلافی اصولگرایان، مسألهای بود که نخستین مرتبه،
آیتالله محمدعلی موحدیکرمانی دبیرکل جامعه روحانیت مبارز به آن اشاره
داشت. وی اظهار کرد: "هرگاه لازم باشد، شورای ائتلافی برای انتخابات
ریاستجمهوری 96 وارد عرصه خواهد شد." با این توصیف، دستیافتن به گزینه
واحد در انتخابات 96، هدف اصلی و راهبردی اصولگرایان برای رقابت با حسن
روحانی است. اما گاه گاهی از اطراف و اکناف جبهه اصولگرایی، صحبتهایی
شنیده میشود که نائلآمدن راستهای سیاسی به مقصود نامبرده را به محاق
اما و اگر میکشاند. مثلا اسدالله
بادامچیان از اعضای ارشد حزب موتلفه اسلامی گفت: این حزب برای انتخابات
ریاستجمهوری، گزینه مستقل ارائه خواهد کرد. اظهار نظری که توسط محمدنبی
حبیبی دبیرکل این حزب تکذیب شد.
محمدرضا
باهنر دبیرکل جبهه پیروان هم در اظهاراتی گفت: "اصولگرایان فردی را برای
رقابت با روحانی ندارند و هنوز در این باره تصمیمگیری نکردهاند." غلامرضا
مصباحیمقدم سخنگوی جامعه روحانیت مبارز گفت که "چنانچه گزینه بهتری
نداشته باشیم، حتما وارد گفتوگو با حسن روحانی خواهیم شد."
در این میان، جبهه
پایداری و جمعیتهای ایثارگران و رهپویان که محوریت شورای ائتلافی
اصولگرایان را عهدهدار بودند، امروز کمتر از انتخابات 96 سخن میگویند.
شاید آنها منتظر محمود احمدینژاد هستند تا ببینند از آستین تردستی وی، چه
بیرون میآید. واقعیت این است که طیف به نسبت جوان و تحولخواه اصولگرایی،
واقعبینتر از پیشکسوتان خود به صحنه سیاست مینگرد. آنها میدانند که
در جبهه اصولگرایی، غیر از احمدینژاد، شخص دیگری پتانسیل کافی جهت ایجاد
موج اجتماعی ندارد. استقبال مردمی از سفرهای استانی اخیر احمدینژاد، گواه این مدعاست.
شاید
بتوانیم، انتخابات 96 برای احمدینژاد را همانند انتخابات 92 برای
آیتالله هاشمی ارزیابی کنیم. آیتالله هاشمی با طرح آمدناش به انتخابات
خرداد 92، لنز دوربینها را به سمت خود کِشاند و موج رسانهای و مردمی
ایجاد کرد؛ اما با رد صلاحیت از سوی شورای نگهبان، طی یک نقشه از پیش
طراحیشده، از یار دیریناش یعنی حسن روحانی حمایت و دیگران را هم به پشت
گرمی از او تحریض و ترغیب کرد.
حال
اگر احمدینژاد را در جایگاه آیتالله هاشمیِ سال 92 بگماریم، خواهیم دید
که وی، باتوجه به حواشی دولتهای نهم و دهم و پیشبینی ردصلاحیت
احتمالیاش، قریب به یقین از یکی از مقربین و معتمدین خویش برای حضور در
انتخابات حمایت خواهد کرد. اظهارات اخیر عبدالرضا داوری مشاور
رسانهای احمدینژاد که گفت: "سیستم برای تداوم ریاستجمهوری روحانی، در
حال قانع شدناست"، گواهی است بر ناامیدی اطرافیان احمدینژاد برای آوردن
مجدد وی به گود رقابت.